
پیش نمایش بازی Battlefield 1
پس از انتشار Battlefield 4 در سال ۲۰۱۳، شور و شوق و انتظار برای «بتلفیلد» جدید که رنگ و بوی حماسههای نظامی عصر حاضر را داشته باشد، با عرضه ساختههای نهچندان محبوب و موفق تا حدود زیادی سرکوب شد. از طرفی دیگر «الکترونیک آرتز» پس از انتقادهای فراوان عموم به سیاستهای پولی و مالی کمپانی در طول یک دهه گذشته، بالاخره تصمیم درست را گرفت؛ با عرضه Battlefield Hardline و همچنین Star Wars Battlefront در سال ۲۰۱۵، به استودیوی «دایس» اجازه داد تا بازی شوتر اولشخص و صدالبته اصل کاری خود را از نو ترمیم کند و تمام تمرکز خود را بر روی پروژه بعدی مجموعه «میدان نبرد» بگذارد. شاید با خود بگویید پس Hardline این وسط چکاره بود؟ درست است که Hardline اسم Battlefield را با خود یدک میکشید، اما غیر از بخش چندنفره وسیع، تقریبا هیچ نشانی از سری نداشت و تنها مهرهای برای پر کردن خلأ جدول زمانی الکترونیک آرتز در سال ۲۰۱۵ بهشمار میرفت. بدین گونه دایس سه سال کامل زمان در اختیار داشت تا بیشتر منابع خود را برای ساخت شوتری کمنقص بهکار ببندد که هم مهر خانوادگی بتلفیلد پای آن درج شده و هم حرفهای جدیدی برای گفتن داشته باشد.
گمانهزنیها در مورد این بازی جدید که از اواخر سال گذشته شروع شد، فضای شایعات و رسانههای خبری را تا اندازهای متشنج کرد که انتظارات برای معرفی رسمی آن سر به آسمان کشید. سرانجام پس از مدتها چشم به راهی، دایس نتیجه تلاشهای چندین ساله خود را با تریلری سرتاسر هیجان و غافلگیری معرفی کرد؛ Battlefield 1!
در دورهای که اکثر ناشرین و بازیسازان با جهشی بزرگ در حال انتقال سری بازیهای خود به آینده و نبردهای فوق پیشرفته هستند، دایس اینبار تصمیم گرفته که برخلاف سایرین، با عقبگردی سرشار از ریسک، به گذشته تیره و تار بشریت رجوع کند. جنگ جهانی اول که به عنوان یکی از خونینترین صفآراییهای نظامی تاریخ ملل در مقابل هم شناخته میشود، نه تنها معادلات قدرت را بهکلی دگرگون ساخت، بلکه باعث شد تا بودجههای مربوط به صنایع و امور نظامی نیز با افزایشی بیسابقه همراه شوند؛ بهگونهای که حتی امروزه هم اکثر فناوریهای نوین و تجهیزات پیشرفته پرکاربرد و ضروری برای تسهیل زندگی، حاصل تحقیقات و تجربیات دولتها در جهت توسعه جنگافزارها بهشمار میروند.
این حقایق تاریخی، اکنون در عصر مدرن سرگرمیهای دیجیتال به دستمایه سازندهها و شرکتهای بزرگ برای تولید محتویات رسانهای همچون فیلمهای سینمایی و سریالهای تلوزیونی تبدیل شده است. اما متاسفانه، در صنعت بازیهای ویدیویی با وجود منابع و مستندات قابل توجه، نمونههای چندانی را با موضوع جنگ جهانی اول یا همان «The Great War» نمیتوان یافت، به همین علت دایس در تصمیمی کمسابقه خط داستانی محبوبترین سری بازی خود را به زمانی برده که تاکنون هیچ استودیوی بازیسازی نامداری جرئت پرداختن بدان را نداشته است. Battlefield 1، یکی از نوآورانهترین و صدالبته پرهزینهترین بازیهای امسال، وظیفه سنگینی را در برآورده کردن انتظارات طرفداران بر دوش دارد و ما نیز در این نوشته قصد داریم نگاهی مختصر به اتاق جنگ EA بیاندازیم تا مشخص شود که آیا کهنهسربازان این جنگ شوم یارای مقابله با ارتش آیندگان را دارند یا باید آنها را از پیشباختههایی بیپروا بپنداریم؟
قبل از هر چیزی باید به شما بگوییم که Battlefield 1 در ارائه دقیق جزئیات تاریخی، ناصادق و در القای حس واقعی جنگ در آن برهه از زمان، ناتوان است. در بازی، تعداد سلاحهای تماماتوماتیک به مراتب بیشتر از تعداد واقعی آنها در زمان جنگ جهانی اول است، روند سریع گیمپلی با شرایط آن زمان کاملا در تضاد است، بسیاری از تجهیزات بازی کاربرد بسیار بیشتری نسبت به زمان خود دارند، وسایل نقلیه و تانکها سریعتر از چیزی هستند که باید باشند و حتی بسیاری از اسلحههایی که در بازی استفاده فراوانی دارند، در آن زمان نمونههای اولیهای بودند که در فاز آزمایشی و تحقیقاتی قرار داشتند. البته این مبحث تنها به Battlefield 1 ختم نمیشود و شمارههای قبلی سری نیز همچون Battlefield 4 و Battlefield 3 که پس از گذشت چندین سال از انتشارشان کماکان ترافیک کاربری فراوانی دارند، در شبیهسازی تمام و کمال جنگهای عصر کنونی عاجز بودند و مشکلاتی مشابه داشتند.
اما اساسیترین سؤالی که در این بین شکل میگیرد این است که عدم وجود مبنای تاریخی صحیح میتواند لطمهای به تجربه Battlefield 1 وارد کند؟ در پاسخ باید بگوییم «خیر»! بتلفیلد جدید آنقدر زیبا ساخته و پرداخته شده است که تمامی مطالب فوق نه تنها عاملی بازدارنده نیستند، بلکه مشوقی جدی برای «لذت بردن» از بتلفیلد 1 محسوب میشوند. تصور کنید هر کشوری تنها اسلحههای محدود خود را داشت، مانورپذیری وسایل نقلیه درست همانند آن زمان بود و سرعت گیمپلی نیز برخلاف استانداردهای امروزی بازیسازی، در سطوح پایین قرار داشت؛ در آن صورت شاید هیچگاه بازی با چنین استقبال شگرفی روبهرو نمیشد چراکه سهم عمده وظیفه ایجاد شور و شوق در گیمر بر عهده سرعت پیشرفت بازی، توانایی انطباقپذیری با محیطها در زمانی کوتاه و جابهجایی سریع در بین خطوط و لوکیشنهاست و این موارد درست همان چیزهایی هستند که بتلفیلد 1 برای شگفتیآفرینی در آستین خود دارد. در ادامه، از گیمپلی بازی بیشتر خواهیم گفت.
اکنون بگذارید همین اول کار درمورد ظاهر بازی حرف بزنیم؛ Battlefield 1 آنقدر زیبا شکل گرفته است که حتی اگر رهگذر سادهای در دنیای بازیهای ویدیویی باشید، در آن غرق خواهید شد. طراحی محیطها و نقشهها در یک کلام خارقالعاده است؛ ساختمانها، مزرعهها، البسه سربازان، تجهیزات و ادوات جنگی با وسواسی مثالزدنی طراحی شدهاند و اگر زمان کافی داشته باشید، میتوانید ساعتهای طولانی به گشت و گذار در داخل ساختمانها بپردازید و از جزئیات دیوانهکننده آنها لذت ببرید. نسخه بروزشده موتور بازیسازی «فراستبایت» (Frostbite) در ساخت لایه رویین بازی، یک شاهکار هنری از سالهای جنگ پدید آورده است که از نگاه کردن به آن سیر نمیشوید.
با اینکه نسخههای بتای بازیها از لحاظ کیفی در سطوح پایینتری نسبت به نسخههای نهایی قرار دارند، ولی ما در بتای بتلفیلد 1 شاهد یکی از زیباترین آثار شوتر در سالهای گذشته بودیم. گرافیک هنری و جلوههای بصری بازی چشمنواز و جذاب هستند و هرگز از آنها خسته نخواهید شد. افکتهای زیبای بارش برف و باران، صعود تودههای بخار از زمین به هوا و وزش طوفانهای شن زینتبخش آب و هوای پویای بازی شدهاند و تابش خورشید و عبور بارقههای نور از میان شکافها و درزها و پدیدار شدن خطوط گرد و غبار، حس تجربهای واقعگرایانه را به گیمر القا میکنند. بافتها از کیفیت خوبی برخوردار هستند (که قطعا در نسخه نهایی بازی شاهد بهبود آنها خواهیم بود) و تراکم آبجکتها و اجزای محیطی همچون درختان، ابرها، سنگریزهها و آهنپارهها سرسامآور است. فیزیک انفجارها، آتش گرفتن وسایل نقلیه و دود ناشی از آنها تاکنون به این اندازه واقعی دیده نشدهاند و تغییرشکلپذیری پوسته ظاهری بازی به هنگام بارش باران و برجای ماندن قطرات باران یا محدود شدن میدان دید به علت مِه سنگین یا ماندن ردهپای سربازان و وسایل نقلیه بر روی لایههای گل و لای و شنهای صحرا هیجان لذتبخشی را منتقل میکند.